فال قهوه

از دوران نوجوانی ام زیاد اعتقادی به فال نداشتم. اما همیشه برایم یک کار جالب و هیجان انگیز بود. حتی مسخره ترین فال های دوران مدرسه هم از زیر دستم در نمیرفت!

بنا به عادت همیشگی وقتی تعریف های سنا از دوست خاله اش را شنیدم که فال قهوه می گیرد و هرچه به دایی و دخترخاله هایش گفته درست بوده، وسوسه شدم. نیلوفر که تهران بود بنفشه دعوتمان کرد. رفتیم یک قهوه ی خوش طعم خوردیم و نشستیم دور میز. با اینکه اعتقاد زیادی ندارم اما موقع فال قهوه همیشه استرس و تپش قلب میگیرم! 

فنجان را نگاه کرد و از خصوصیت های شخصیتی ام گفت.تقریبا همه اش درست بود. گفت کسانی در خانواده یا فامیل هستند که هضمشان نمیکنی. دوست داری با آنها رابطه داشته باشی اما نمی شود. گقت یک عشق یک طرفه داری. روحش هم خبر ندارد. گفت در هیچ رابطه ای بیشتر از چند روز دوام نمیاوری.سریع شخصیت طرف مقابل را میشناسی و میایی بیرون. یک کار خوب برایت افتاده. دو تا خواستگار پشت سر هم برایت میاید. یکی فامیل است تفاوت سنی زیادی دارید پولدار است.نامزد داشته و بهم زده.برایت خوب نیست.نفر دوم تفاوت سنی اش با تو کم است. به پولداری قبلی نیست اما خوب است. با او برایت ازدواج افتاده 6 ماه دیگر :|

به همین صراحت .

  • نــرگــسツ
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

خوشه پروین

سبز خواهم شد، می دانم...

㋡✖
مـن...!

مـرا که می شنـاسی؟! خـودمم...

کسـی شبیه هیچکـس!

کمـی لا به لای نوشتـه هایــم بگـردی پیـدایم میکنـی...

مهـربان،صبـور،کمـی هم بهـانه گیـر...

اگـر نوشته هایـم را بیـابی،من هـم همـان حـوالی ام...!㋡
Designed By Erfan Powered by Bayan